آن روزها که تازه وارد یکی از رشته های توانبخشی شده بودم نمیدانستم کودکان نرمال هم مانند کودکان با نیازهای ویژه، نیازمند رسیدگی و رشد و پرورش تخصصی هستند. پس از پایان تحصیلاتم در مقطع کارشناسی ارشد، طبق تصور مرسوم من هم کارم را در حیطه کودکان با نیازهای ویژه شروع کردم . از همان ابتدا رشد کودکان و لبخند رضایت و احساس امیدواری والدینشان به من احساس عجیبی میداد که قابل وصف نبوده و نیست. در میان مراجعانی که به کلینیک درمانی مراجعه می کردند کودکانی بودند که هیچ تشخیص خاصی در حیطه مشکلات ذهنی نداشتند اما مسائلی داشتند که خانواده به تنهایی قادر به حل آنها نبود. این کودکان وقتی تحت تمرینات رشد مهارت قرار می گرفتند جهش فوق العاده ای را در عملکردهای روزمره زندگی شان نشان میدادند و بطور ویژه، بهبود چشمگیری در عملکرد تحصیلی شان مشاهده میشد. پس از زمان کوتاهی تعداد این مراجعان افزایش یافت و کم کم این خواسته در من شکل گرفت که مرکزی تخصصی برای کودکان نرمال تاسیس کنم تا والدین بتوانند بدون نگرانی از برچسب خوردن به کودکشان به دنبال رشد و ارتقا مهارت هایش باشند. در همین راستا، در رشته علوم اعصاب شناختی در مقطع دکترا ادامه تحصیل دادم و مسیر جدیدی در زندگیم آغاز شد و به واسطه آن ، پای در دنیای جدید و شگفت انگیزی گذاشتم؛ دنیای اسرار آمیز مغز.